چن وقت پیا ستی تپله مهمون داشت. نقطه خانم و داداش دوقلو هاش با پسرداییشون اومده بودن خونه ستی تپله .
بعد از ناهار ستی تپله سفره رو جم کرد و چایی اورد . به بابا
لره که چایی تعارف کرد بابا گفت که نمیخوره ( بابا لره محاله به چایی نه
بگه ) !
ستی تپله هم به بقیه چایی تعارف کرد و نشست . که بابا لره
بلند شد رفت آشپزخونه . همه چاییاشونو خورده بودن که بابا لره با یه لیوان
چایی برگشت( جاتون خالی چاییش انقد غلیظ بود که من کلی فکر کردم تا فهمیدم چاییه !) .
سینی لیوانای چایی وسط اتاق بود . بابا لره عادت داشت تو
لیوان دسته دار چایی بخوره ولی لیوانی که توش چایی ریخته بود دسته نداشت
بابا لره ام اومد خم شد و همه لیوانای تو سینی رو نگا کرد و یه لیوان دسته
دار پیدا کرد
. بعد بدون اینکه لیوان رو بشوره یا حداقل بپرسه لیوان کیه چایی شو خالی
کرد تو اون لیوان ( حالا بماند که نصف چاییش رو ریخت روی فرش
)
! بعد لیوان چاییشو گذاشت زمین و از ظرف شیریی کنار سینی 5 تا نون خامه
ای برداشت ( بازم بماند با چه سختی ای تونست 5تا رو با یه دستش بگیره
) . وقتی نون خامه ایارو گرفت تو دستش و اومد لیوان چاییشو برداره یهو دستشو فشار داد و خامه نون خامه ای ها ریخت رو زمین
! بابا لره هم همونجا نشست و با انگشت خامه رو از رو فرش پاک کرد و خورد !
بعدم با یه وضع فجیع که در واژه ها نمیگنجه بقیه نون خامه ای هارو با چایی خورد !
ستی تپله کلی جلو نقطه خانمینا خجالت کشید !
ستی بره تودیوار بهتره یا بابا لره ؟؟؟
من به نیابت از ستی تپله ، بابالره و اهل و عیال رفتم تو دیوار
هووووووو..
مرسی
مرسی که سر زدی
راستی دوس دارم لینکت کنم ..
اگه خواستی لینک کن ..
حتما دوستم
من عاشق لرام
ولی این چیزایی که مینویسی ، واقعیت داره!؟
بله دوست جونی خاطراتم هستن
میسی

قبلا تو رو جایی ندیدم؟
قبلا چه وبلاگی داشتی؟ فک میکنم گوشه یکی از وبلاگها تو رو دیده باشم .. ولی همچین وبلاگی نبود ..
بازم میسی دوس جون
چرا جواب کامنت قبلیمو ندادی؟
این پستتو خوندم .. خوب و جالب بود ..
سلام دوستم
ببخش منو وقت نکردم جواب بدم نمیدونم شاید به یکی دیگه از وبلاگام سر زده بودی ولی من یادم نمیاد
ستی جونم این از شکمویه بابا لراس
دلخور نشو
نیستم
ولی جای ستی بودی با سر نمیرفتی تو دیوار؟
مرسی عزیزم وب جالبی داری
خوشحالم که خوشت اومده
سلام علیکم
ستی جان تبریکات ما را پذیرا باشید!
فدای مهربونیت خاله جونی
شکلک
چرا قبول دارم من که اینقده سرم رفته تو دیوار که الان از اون ضربه ها حسابی کلم بزرگ شده
اغلب لرا کله هاشون بزرگه نکنه همینجوری می رفتن تو دیوار؟
گویا شما از من لر تری
رخصت پهلوون
سلام ستی.خوبی؟به نظرم بازم خودت برو تو دیوار اینطوری کیفش بیشتره
ا
خیلی عالی بود به خوشمزگی همون نون خامه ایه
نوش جونت
ولی اگه جای من بودی اصلنم برات خوشمزه نبود
من هم توی لیوان دسته دار چایی می خورم . ملی فقط توی لیوان خودم .
کسه دیگه ای توی اون لیوان حتی آب هم نمی خوره . ولی تاحالا خامه رو اینجوری نخوردم . باید این رو هم یک تستی بزنم .
سر راحت که داری میری توی دیوار یک نون خامه ای بنداز این طرف
خودت برو بخر!!!نون خامه ایهای مارو همشو بابا خورده !
چی میگه!!؟؟؟
چیزی نمیگه شما درگیر نشو
کار بابالره درسته!! یعنی چی خامه اسراف شه. منم بودم همینکارو میکردم
بابالره من استکان مخصوص داره وقتی مهمون میاد جذابیت استکانای شیک همه یه طرف استکان بابالره من یه طرف
چایی خوردنشم که محشره هووررررررررررررت نچ نچ هوورررررررت نچ نچ
من باهاش خیییییییییییلی حال می کنم
تو ژس اوضات ازمن بدتره. ژایه ای توام نوسنده شی خاطرات خودتو باباتو بنویسی ؟
یعنی میخوامشاااااااااا



حال کردم باهاش ، یدونه باشه به قرآن ... اصلا خجالت نکش سرتو بالا بگیر به این میگن یه مرد درست حسابی ...خاکی بودن و اینکه دل و دهن یکی باشه خجالت نداره اینکه آدم ضایع بازیشو پشت یه ظاهر خوب قایم کنه خجالت داره..که ماشالا کم نیستن افرادی که پشت ظاهری خوب پوچ پوچ اند... به خدا دل امثال بابا لره ها رو باید طلا گرفت..منم عموم بابا لره است اونقدر تو زندگی بهم کمک کرده که نگو..و من عاشقشم ..هر وقت حتی یک ساعت بیکار میشم گوله میرم پیشش چون تنها کسیه که حرفاش بی ریاست و خلوص اکسیژن حرفاش بالای ۹۸ در صد... و جالب اینکه هیچوقت من رو و هیچکس رو مسخره نکرده...با بابا لره بودن رو به بالاترین قیمت میخرم..هرجا هست از طرف من ماچش کن
مرسی از مهربونیت
بابا لره ام کلی شمارو دوست دار ه